Digital Marketing

ساخت وبلاگ

اگر در زمینه‌ی بهینه‌سازی موتورهای جستجو یا سئو فعالیت می‌کنید یا به عنوان صاحب یک وب‌سایت تمایل دارید وب‌سایت شما در صدر نتایج جستجوی گوگل قرار بگیرد، لازم است با الگوریتم‌های گوگل آشنا باشید. گوگل با توجه به مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها و قواعد، وب‌سایت‌ها را بررسی و رتبه‌بندی کرده و پس از رسیدن به شناخت صحیح از این وب‌سایت‌ها و بررسی اعتبار آن‌ها ، کاربران را متناسب با هدف‌شان به مسیر درست هدایت می‌کند.

اگر شاهد یک افت ناگهانی در میزان ترافیک وب‌سایت و رتبه‌ی آن شده‌اید، فکر استفاده از روش‌های موقتی مانند سئوی کلاه سیاه را از سر خود بیرون کنید. در عوض می‌توانید به کمک شناسایی این الگوریتم‌ها این مشکلات را رفع کرده و وضعیت وب‌سایت را بهبود بخشید.

اگرچه می‌توان گفت الگوریتم‌های رتبه بندی وب‌سایت‌ها توسط گوگل آشکار نیستند، اما تعدادی الگوریتم‌های جانبی وجود دارد که به هدف بهبود نتایج جستجو، درک صحیح از عبارات جستجو، اعتبار بخشی به سایت‌ها، تشخیص سایت‌های اسپم و در یک کلام ارائه نتایج “کاربرمحور” به کار می‌روند. در حقیقت، هوش مصنوعی به کمک گوگل آمده و نتایج را در راستای رضایت مخاطب بهبود می‌دهد.  برای آشنایی با این 14 الگوریتم معروف، در این مقاله و مقالات بعدی با ما همراه باشید.

الگوریتم جعبه شنی گوگل (Sand Box)

شاید این سوال برای‌ شما پیش آمده که چرا وب‌سایت جدیدتان با وجود محتوای ارزشمند، رعایت تمام قوانین سئو و وجود لینک‌های طبیعی به مدت چند ماه در نتایج جستجوی گوگل، به خصوص در نتایج اولیه ظاهر نمی‌شود؟ این موضوع نتیجه‌ی وجود الگوریتم جعبه شنی یا سند باکس گوگل است. پیش از ایجاد الگوریتم‌های پاندا و پنگوئن، سایت‌های اسپم بسیاری می‌توانستند به نتایج اولیه جستجوی گوگل راه پیدا کنند. اگر چه گوگل به صورت رسمی وجود این الگوریتم را تایید یا تکذیب نکرده است، اما متخصصین سئو بر این باورند که گوگل با توجه به این الگوریتم از سال 2004 تا کنون، از ابتدای راه‌اندازی وب‌سایت شما، یک بازه زمانی را در نظر گرفته و در آن مدت عملکرد وب‌سایت شما را در تمام جوانب مورد بررسی قرار می‌دهد تا از اسپم نبودن و کیفیت آن اطمینان حاصل کند. در حقیقت تا پایان این بازه زمانی، درست هنگامی که گوگل وب‌سایت شما را ارزشمند تشخیص دهد، وب‌سایت شما با رقبای قدرتمندتان در گوگل رقابت نمی‌کند. استفاده از تکنیک‌های سئوی کلاه سفید، تولید محتوای کاربرپسند و ارزشمند، لینک بیلدینگ داخلی و دریافت لینک‌های طبیعی از وب‌سایت‌های قدرتمند، می‌تواند به وب‌سایت شما کمک کند تا هرچه سریع‌تر از جعبه شنی گوگل خارج شده و به دنیای پررقیب آن وارد شوید.

الگوریتم کافئین گوگل (Caffeine)

گوگل الگوریتم کافئین را در سال 2009 با هدف ایجاد تغییر کلی در ساختار رتبه‌بندی خود معرفی کرد. سرعت بیشتر در ایندکس کردن وب‌سایت‌ها، نمایش نتایج جستجوی بیشتر، مرتبط‌تر و به‌روزتر و افزایش شدید ظرفیت محتوایی گوگل از مزایای الگوریتم کافئین هستند. به طور کلی می‌توان گفت گوگل با ارائه‌ی این الگوریتم، تحولی عظیم در خدمت خود به کاربران ایجاد کرده تا روز به روز بر میزان رضایت آن‌ها بیافزاید.

الگوریتم پاندای گوگل(Panda)

الگوریتم پاندا در فوریه 2011 توسط گوگل معرفی شد. با توجه به این الگوریتم، گوگل می‌تواند محتوای باکیفیت را از محتوای ناقص، کوتاه، کپی شده و بی‌ارزش تشخیص داده و این سایت‌ها را از نتایج جستجو حذف کند. دیگر نمی‌توان با استفاده از ترفندهای سئوی کلاه سیاه مانند کپی کردن محتوا گوگل را گمراه کرد.

برخی شاخصه‌های مد نظر پاندا:

  • مفید نبودن محتوا
  • کپی و تکراری بودن محتوا
  • استفاده بیش از حد از تبلیغات درون صفحه و ایجاد مزاحمت برای کاربران
  • گردآوری مطالب مختلف (بدون اعمال تغییرات) از وب‌سایت‌های دیگر
  • تولید محتوای ناقص و بسیار کوتاه
  • عدم هماهنگی مطالب با یکدیگر
  • استفاده بیش از حد و نامناسب از کلمات کلیدی
  • وجود لینک‌های خراب
  • اسپم‌های تولید شده توسط کاربرUser-Generated Spam) )
  • نرخ پرش (Bounce Rate) بالا و مدت زمان حضور در سایت(Time on Site) پایین

بنابراین به طور مستمر باید علاوه بر استفاده از تکنیک‌های سئو، محتوای باکیفیت تولید کنید تا از طریق الگوریتم پاندای گوگل جریمه نشوید و همیشه در صدر نتایج جستجو ظاهر شوید.

الگوریتم تازگی محتوای گوگل (Freshness)

الگوریتم تازگی محتوای گوگل در سال 2011 معرفی شد. با توجه به این الگوریتم، گوگل شاخص‌هایی برای ارزیابی تازه بودن محتوا در نظر گرفته و مطابق با آن‌ها، تازه‌ترین و به‌روز ترین محتوا را به کاربران نمایش می‌دهد. اعمال تغییرات در محتوا، بالا بودن نرخ انگیجمنت کاربران (که نشان از مفید و تازه بودن محتوا دارد)، لینک‌بیلدینگ مستمر، بک‌لینک‌های دریافت شده از وب‌سایت‌های قدرتمند و به‌روز، تاریخ انتشار محتوا یا آخرین تاریخ به‌روز رسانی آن و وجود کلمات کلیدی مرتبط با محتوا، برخی از معیارهای گوگل برای بررسی تازه بودن محتوا هستند.

برای آشنایی با دیگر الگوریتم‌های معروف گوگل در مقالات بعدی با ما همراه باشید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 20 شهريور 1398 ساعت: 17:54

یکی از عوامل اثرگذار در تدوین یک استراتژی موفق کسب و کار، آگاه بودن از عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آن است. تحلیل PESTEL در حقیقت یک قالب و ابزار تحلیلی برای برنامه‌ریزی استراتژیک کسب و کارهاست. از این ابزار برای تحلیل نیروهای بزرگ خارجی اثرگذار بر سازمان استفاده می‌شود. اگرچه کنترل این نیروهای خارجی از دست سازمان خارج است، اما نادیده شمردن اثرات بلند مدت آن‌ها به شکست کسب و کار می‌انجامد.

عبارت PESTEL مخفف واژه‌های Political، Economic، Social، Technological، Environmental و Legal است که در ادامه به توضیح این فاکتورها می‌پردازیم.

فاکتورهای سیاسی (Political)

این عامل تعیین کننده‌ی میزان تاثیر دولت و سیاست‌های آن بر یک سازمان یا صنعت خاص است. عوامل سیاسی می‌تواند شامل سیاست‌های تجاری، معاملاتی، قوانین مالیاتی، قوانین سرمایه‌گذاری، انتخابات و روندهای سیاسی، مشکلات سیاسی و روابط داخلی کشور، فساد اقتصادی و عواملی از این قبیل باشد. سازمان‌ها باید با آگاهی از این عوامل، بتوانند خود را با شرایط فعلی محیط تطابق داده و استراتژی خود را با پیش‌بینی‌های سیاسی آینده هم‌گام سازند.

فاکتورهای  اقتصادی (Economical)

سیاست‌ها و ساختار اقتصادی و عوامل موثر بر اقتصاد یک جامعه، به همان نسبت بر چرخه اقتصادی درون سازمان و سودآوری آن اثر مستقیم دارند. این عوامل شامل رشد اقتصادی، نرخ بهره، تورم، مالیات، روند جاری اقتصادی، پیشامدهای فصلی، رشد و توسعه صنعت، نرخ صادرات و واردات، معاملات بین المللی و نرخ بین المللی تبدیل ارز می‌شوند. فاکتورهای اقتصادی را می‌توان در دو دسته‌ی اقتصاد خرد و کلان بررسی کرد. سیاست‌های اقتصادی اجرا شده توسط دولت‌ها برای مدیریت نرخ تقاضا زیرمجموعه‌ی اقتصاد کلان و روند عرضه و تقاضای بازار و نحوه‌ی خرج کردن درآمد توسط مردم، زیر مجموعه‌ی اقتصاد خرد قرار می‌گیرند.

فاکتورهای اجتماعی (Social)

عوامل اجتماعی که اغلب متاثر از فرهنگ حاکم بر یک جامعه هستند، شامل عقاید و بینش کلی رایج میان افراد آن جامعه بوده که بر عملکرد سازمان و نوع محصولات و خدماتی که ارائه می‌کند، تاثیر می‌گذارند. خصوصیات دموگرافیک (مانند بازه سنی، میزان درآمد، سبک زندگی، موقعیت شغلی، آگاهی از سلامتی)، تصویر برند در جامعه، تابوهای فرهنگی، مسائل اخلاقی، ترندهای خرید، الگوهای خرید مشتریان و تبلیغات رایج، از جمله نمونه‌های فاکتورهای اجتماعی هستند.

فاکتورهای  مرتبط با تکنولوژی(Technology)

رشد و پیشرفت سریع تکنولوژی بر تمام فرآیندهای سازمان از جمله بازاریابی محصولات تاثیر می‌گذارد. برای منطبق شدن با این روند سریع و سوار شدن بر موج تکنولوژی، باید به دنبال راه‌های جدید ارائه خدمات، تولید محصولات و نحوه‌ی توزیع آن‌ها بوده و از روش‌های نوینی مانند دیجیتال مارکتینگ برای تحقق اهداف گوناگون سازمان مانند آگاهی از برند، افزایش فروش، افزایش نرخ تبدیل، افزایش نرخ بازگشت سرمایه، تعامل بیشتر با مخاطبان هدف و … بهره ببرید.

تکنولوژی‌های نوظهور، میزان رشد و پذیرفته شدن تکنولوژی، تحقیقات و اختراعات، قوانین وضع شده در حوزه تکنولوژی، اطلاعات و ارتباطات و پیشرفت‌های رقبای موجود در صنعت در حوزه تکنولوژی، از جمله مثال‌هایی از فاکتورهای تاثیرگذار تکنولوژیکی در صنعت هستند.

فاکتورهای محیطی (Environmental)

در چند دهه‌ی اخیر، عوامل محیطی بیش از پیش از اهمیت خاصی برخوردار شده‌اند. به عناون مثال، کمبود منابع مواد خام، آلودگی‌های زیست محیطی، تولید محصولات سبز و دوست‌دار محیط زیست، سیاست‌های موجود جهت استفاده از منابع تجدید پذیر و تمایل بیشتر مشتریان به استفاده از محصولاتی که قابل بازیافت هستند و آسیب کمتری به محیط زیست می‌رسانند، از جمله مواردی هستند که لزوم اهمیت دادن سازمان‌ها به مسائل زیست محیطی را پررنگ‌تر کرده‌اند. قوانین وضع شده در حوزه‌ی محیط زیست، فاکتورهای بومی، لزوم کاهش ردپای کربن در تمامی صنایع، اثرات وارونگی هوا  و … از دیگر فاکتورهای محیطی موثر بر فعالیت یک سازمان هستند.

قوانین کنونی و آتی، قوانین بین المللی، قوانین استخدام، قوانین مالیاتی، قوانین مرتبط با فساد و پول‌شویی، قوانین استاندارد، قوانین ایمنی و سلامت، فرصت‌های برابر، استانداردهای تبلیغات، قوانین وضع شده در رابطه با حقوق مشتریان، قوانین برندینگ، قوانین مرتبط با محصول و قوانین وضع شده در رابطه با آن صنعت خاص، از جمله مواردی هستند که عوامل قانونی موثر بر عملکرد یک کسب و کار را تشکیل داده‌اند.

تحلیل PESTEL در برنامه‌ریزی استراتژیک کسب و کار، برنامه‌ریزی بازاریابی، ایجاد تغییرات سازمانی، توسعه محصول یا کسب و کار و تهیه گزارشات تحقیقاتی کاربرد دارد. اطلاعات حاصل از تحلیل PESTEL در نهایت در تحلیل SWOT برای ارزیابی فرصت‌ها و تهدیدها به کار می‌رود، چرا که با تحلیل محیط بیرونی کسب و کار، می‌توان استفاده از فرصت‌ها را به حداکثر و تهدیدهای موجود را به حداقل رساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 102 تاريخ : شنبه 16 شهريور 1398 ساعت: 12:41

یکی از چالش‌های همیشگی در طراحی اپلیکیشن یا وب‌سایت، انتخاب میان طراحی تخت (Flat Design) و متریال دیزاین (Material Design) است. به نظر شما کدام سبک طراحی، تجربه کاربری بهتری را ایجاد می‌کند؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا با مفهوم Flat      Design  و Material Design و تفاوت‌های آن‌ها آشنا شوید.

 

مفهوم اسکیومورفیسم (Skeuomorphism)

پیش از آشنایی با مفهوم متریال دیزاین و فلت دیزاین، باید با مفهوم اسکیومورفیسم آشنا شوید. اسکیومورفیسم در دنیای طراحی به معنی به تصویر کشیدن اشیا و عناصر طراحی به شکل واقعی است، درست همان‌گونه که در ذهن کاربر نقش بسته است. در این تکنیک برای تقلید از دنیای واقعی، فضا و اشیا به صورت سه‌بعدی طراحی شده و از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌شود. از این تکنیک بیشتر در گذشته و در ابتدای روند رو به رشد استفاده از وب، موبال‌های هوشمند و به طور کلی دنیای دیجیتال مورد استفاده قرار می‌گرفت. اما رفته رفته به علت داشتن جزئیات بسیار زیاد و سرعت بارگذاری بالا، محبوبیت خود را از دست داد.

فلت دیزاین (Flat Design)   

طراحی تخت یا فلت دیزاین را می‌توان به عنوان مفهوم مخالف اسکیومورفیسم در نظر گرفت. در طراحی تخت یا فلت دیزاین، از طرح‌های دو بعدی به جای به تصویر کشیدن تصاویر دنیای واقعی به روش اسکیومورفیسم استفاده می‌شود. در فلت دیزاین هیچ گونه استفاده از سایه‌ها، گرادیانت‌ها و تکسچرها به چشم نمی‌خورد. تمرکز طراحی تخت بر استفاده از رنگ‌ها و تایپوگرافی است. در طراحی تخت، ظاهر کلی چندان مهم نیست و آنچه بسیار اهمیت دارد، عملکرد و در حقیقت ایجاد تجربه کاربری رضایت بخش است.

مزایای فلت دیزاین

  • یک طراحی ساده، مینیمال، بدون عناصر اضافی و شلوغی، که حواس کاربر را پرت نمی‌کند.
  • گاهی یک طرح ساده توانایی بیشتری در انتقال مفاهیم به کاربر دارد.
  • تایپوگرافی واضح در فلت دیزاین باعث می‌شود به راحتی خوانده شود.
  • فلت دیزاین مطابقت بسیاری با طراحی واکنش‌گرا یا Responsive Design دارد.
  • طراحی تخت در مقایسه با دیگر انواع طراحی، سرعت بارگذاری بالاتری در مرورگرها و اپلیکیشن‌ها دارد.

معایب فلت دیزاین

  • نبود سایه‌ها و عمق عناصر طراحی شده، ممکن است گاهی سبب بروز چالش‌هایی در قابلیت استفاده یا Usability شود.
  • وجود انتخاب‌های محدود از میان رنگ‌ها، آیکون‌ها و شکل‌های ساده و یکنواخت، ممکن است تشخیص دادن تمایز برخی بخش‌ها را از یکدیگر سخت کند و باعث شود طراحی‌های شما تکراری به نظر برسد.
  • گاهی تشخیص قابلیت کلیک آیتم‌ها برای کاربر مشکل می‌شود.
  • طراحی‌CTA ها در فلت دیزاین ممکن است چندان جذاب به نظر نرسیده و سبب کاهش نرخ کلیک (CTR) شود.
  • محدودیت‌های فلت دیزاین باعث می‌شود نتوانید بسیاری از ایده‌های خلاقانه‌ی خود را در طراحی پیاده‌سازی کنید.
  • طراحی تخت برای تمام وب‌سایت‌ها یا اپلیکیشن‌ها با توجه به هدف و نوع فعالیت آن‌ها مناسب نیست.

متریال دیزاین(Material Design)  

متریال دیزاین یک سیستم طراحی توسعه داده شده توسط گوگل است. گوگل در سال 2014 متریال دیزاین را در جهت ایجاد یک زبان بصری منسجم، کاربردی و قابل دسترس به وجود آورد. هدف متریال دیزاین خلق تجربه کاربری دلپذیر و قابل لمس از وب و اپلیکیشن‌ها است. به عبارتی دیگر، در متریال دیزاین تلاش بر این است که حس‌های واقعی از اجسام مانند طول، عرض، ارتفاع و عمق را به کمک عناصر طراحی، سایه‌ها، حرکات، انیمیشن‌ها، طیف رنگ‌ها و … به کاربر منتقل کرد. متریال دیزاین سیستمی است که طراحان رابط کاربری را به سمت یک طراحی یکپارچه‌ و با کمترین میزان پرتی حواس کاربر هدایت می‌کند.

از متریال دیزاین بیشتر در طراحی رابط کاربری اپلیکیشن‌ها استفاده می‌شود. متریال دیزاین باعث می‌شود تعامل بیشتری میان کاربر و اپلیکیشن صورت گیرد، چرا که این نوع طراحی کاربرپسندتر است و می‌تواند با توجه به شناخت شما از کاربران و در راستای رفع نیازهای آن‌ها انجام شود. دو هدف اصلی متریال دیزاین عبارتند از:

  • خلق یک زبان طراحی که منعکس کننده‌ی ویژگی‌های اصلی طراحی کلاسیک باشد.
  • توسعه‌ی یک سیستم یکپارچه که بتوان آن را در تمام پلت‌فرم‌ها خصوصاً در موبایل پیاده‌سازی کرد.

متریال دیزاین از سه بخش اصلی تشکیل شده که محقق شدن اهداف بالا را امکان پذیر ساخته‌اند:

  • متریال به عنوان استعاره یا Metaphor: اشیاء و عناصر در متریال دیزاین درست مانند اشیاء در واقعیت ایجاد شده و باهم مرتبطند. به عبارتی می‌توان گفت این عناصر استعاره‌ای از واقعیت هستند.
  • وجود عناصر برجسته، گرافیکال و جذابBold) ، Graphic و (Intentional که از طراحی روی کاغذ (طراحی چاپی) الهام گرفته می‌گیرند.
  • حرکت (Motion): حرکات در متریال دیزاین به صورت واقعی و با هدف افزایش توجه کاربر طراحی شده‌اند.

دلیل اهمیت متریال دیزاین

متریال دیزاین یک چارچوب استاندارد برای طراحی رابط کاربری در اختیار طراحان قرار می‌دهد تا از اشتباهات فاحش در طراحی جلوگیری شود. به عبارتی دیگر، متریال دیزاین همانند یک نقشه راه برای طراحی انیمیشن‌ها، استایل‌ها، layouts ، اجزا و الگوها عمل می‌کند. به همین دلیل هنگام کار کردن با محصولات گوگل، یک تجربه کاربری متحدالشکل (یکپارچه) و رضایت بخش برای کاربران پدید می‌آید.

مزایای متریال دیزاین

  • ایجاد رابط کاربری ساده و یکپارچه (وب‌سایت و اپلیکیشن)
  • ثبات رویه به دلیل وجود اهداف و دستورالعمل‌های مشخص
  • استفاده از محور Z (ایجاد عمق در اشیا)
  • جنبه‌های بصری قوی
  • جذابیت بیشتر به دلیل استفاده از حرکات و Motion
  • ترغیب بیشتر کاربران به انجام عمل مورد نظر به دلیل طراحی CTA جذاب
  • افزایش سرعت در طراحی

معایب متریال دیزاین

  • دستورالعمل‌ها و چارچوب‌های مشخص و محدود از سوی گوگل
  • جلوگیری از بروز خلاقیت و ایجاد طراحی دلخواه خارج از چارچوب‌ها
  • آسان نبودن اعمال تغییرات در چارچوب‌های متریال دیزاین
  • یکسان شدن قالب طراحی‌ها
  • مصرف بیشتر باتری موبایل در اپلیکیشن‌ها

مقایسه فلت دیزاین و متریال دیزاین

به طور کلی می‌توان گفت متریال دیزاین و فلت دیزاین خصوصیات مشترک بسیاری دارند. در فلت دیزاین تمایل به استفاده از طیف رنگ‌های محدودتر بیشتر است تا حواس کاربر پرت نشود. همچنین سادگی طراحی عناصر رابط کاربری، کارایی آن را افزایش می‌دهد. نکته‌ای که فلت دیزاین را از دیگر روش‌های طراحی متمایز می‌سازد این است که از عناصر واقعی الهام نمی‌گیرد و بسیار مینیمال است.

متریال دیزاین به طور کامل از فلت دیزاین جدا نبوده و به نوعی مکمل آن است. به عبارتی دیگر می‌توان گفت متریال دیزاین نسخه‌ی بهبود یافته‌ی فلت دیزاین است که بر برخی عناصر اسکیومورفیسم مانند سایه‌ها، انیمیشن‌ها و لایه‌های متفاوت تاکید دارد. سادگی در طراحی و انتخاب رنگ‌ها، در کنار استفاده از این عناصر که بر جذابیت بصری طراحی افزوده‌اند، سبب شده تجربه کاربری رضایت بخشی خلق شود.

همچنین می‌توان از مزایای عناصر متریال دیزاین در طراحی‌های تخت (و بالعکس) بهره برد و این دو روش را با یکدیگر ترکیب کرد. در بیشتر مواقع، رابط کاربری متریال دیزاین User-Friendly است و بخش‌های قابل کلیک و غیر قابل کلیک را در نگاه کاربر به راحتی از یکدیگر قابل تشخیص می‌کند.

همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، هر کدام از سبک‌های طراحی تخت و متریال دیزاین مزایا و معایب خود را دارند. طراحان وب‌سایت یا اپلیکیشن‌ها باید با توجه به هدف خود از طراحی، سبک مناسب را انتخاب کنند. برای مثال، متریال دیزاین ممکن است برای طراحی بازی‌های خلاقانه مناسب نباشد، اما برای طراحی اپلیکیشن‌ها و وب‌سایت‌های فانتزی گزینه‌ی مناسبی است. یا هنگامی که سرعت بارگذاری وب‌سایت برای طراح اولیت دارد، استفاده از سبک فلت دیزاین به متریال دیزاین نیز به همان نسبت در اولویت قرار می‌گیرد.

تیم طراحی و توسعه وب‌سایت آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بهینه‌ترین روش‌های طراحی وب‌سایت را انتخاب کرده و شما را در مسیر رسیدن به اهداف کسب و کارتان همراهی می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 13 شهريور 1398 ساعت: 19:05

تصمیم‌گیری برای تشخیص بودجه سالانه‌ به فعالیت‌های بازاریابی، خصوصاً بازاریابی دیجیتال، یکی از دغدغه‌ها و چالش‌های همیشگی صاحبان کسب و کار و مدیران بازاریابی است. درنظر گرفتن بخشی از این بودجه برای جذب مخاطب جدید همواره یک انتخاب وسوسه برانگیز است. اما قبل از تعیین درصد این بودجه، باید به این سوال پاسخ دهید که به کمک پیاده‌سازی کدام استراتژی‌ها، می‌توانید مشتریان فعلی خود را به بازگشت به سوی خود و در نهایت تبدیل شدن به مشتریان وفادار هدایت کنید؟ چرا که مشتریان فعلی هر سازمان ارزش بسیار بالایی داشته و سرمایه‌گذاری برای حفظ آنان ارزشمند است. تولید Lead و جذب مشتریان جدید هزینه‌ای به مراتب بیشتر به سازمان تحمیل می‌کند. به علاوه، تحقیقات نشان داده است که مشتریان فعلی در مقایسه با مشتریان جدید شما حاضرند بیش از ۶۰% برای دریافت محصولات یا خدمات شما هزینه کنند.

یکی از راه‌های تصمیم‌گیری بهینه در مورد اینکه چه بخش از بودجه‌ی کمپین تبلیعاتی خود را به کدام دسته از مخاطبان و مشتریان اختصاص دهید، محاسبه‌ی معیار (Customer Lifetime Value (CLV یا ارزش طول عمر مشتری است.

ارزش طول عمر مشتری یا (Customer Lifetime Value (CLV

در مقاله قبل به طور مفصل درباره تعریف ارزش طول عمر مشتری، نحوه محاسبه و اهمیت آن برای کسب و کارها صحبت کردیم. به زبان ساده، ارزش طول عمر هر مشتری، میزان ارزشی است که کسب و کار شما از طریق آن مشتری در طول یک بازه زمانی مشخص کسب کرده است.

برآورد ارزش طول عمر مشتری در راستای تصمیم‌گیری برای تخصیص بودجه در یک کمپین تبلیغاتی، از دو جهت به استراتژی شما جهت می‌دهد:

  • بخش‌بندی مخاطبان: با محاسبه CLV می‌توانید مشتریان را بر اساس میزان (LTV (Lifetime Value بخش‌بندی کنید. سپس به بررسی پرسونای آن بخش از مشتریان که ارزش طول عمر بیشتر و در واقع سودآوری بیشتری در بلند مدت دارند، بپردازید. اکنون با استفاده از این اطلاعات می‌توانید مخاطبان هدف کمپین تبلیغاتی دیجیتال خود را مشخص کنید.
  • تعامل: اکنون می‌توانید برای صرفه‌جویی در بودجه، مشتریان وفادار و آن بخش از مشتریانی که CLV بالاتری دارند را هدف قرار داده و با آنان تعاملات موثرتری برقرار کنید. برای این کار می‌توانید تمرکز استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ خود، مانند ایمیل مارکتینگ و بازاریابی شبکه‌های اجتماعی را بر مشتریان فعلی قرار دهید تا بتوانید به کمک برقراری ارتباطات موثر با آنان، شانس وفادار کردن آن‌ها را افزایش دهید.

کاربرد ارزش طول عمر مشتری در کمپین دیجیتال مارکتینگ

اکنون که میزان CLV را محاسبه کرده، و پس از بخش‌بندی مشتریان، تمرکز خود را بر آن دسته از مشتریانی که ارزش طول عمر بالاتری داشتند، قرار داده‌اید، نوبت به تدوین استراتژی کمپین دیجیتال رسیده است. در ادامه خواهیم گفت که چگونه هنگام اجرای کمپین‌های دیجیتال می‌توانید مشتریان با ارزش طول عمر بالاتر را شناسایی کرده و آن‌ها را به طور حتم به عنوان بخش اصلی مخاطبان خود، هدف قرار دهید.

1. شبکه‌های اجتماعی

مخاطبان امروزی دیگر از مکالمات و ارتباطات یک‌طرفه از سوی برندها استقبال نمی‌کنند، بلکه تعامل و ارتباط دو‌سویه را می‌پسندند.
شبکه‌های اجتماعی بستر بسیار مناسبی برای کسب و کارها و برندها پدید آورده‌اند که به کمک آن می‌توانند با مخاطبان هدف خود ارتباط قوی‌تری برقرار کرده و آن‌ها را درگیر این تعاملات کنند. پیش از آغاز کمپین بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، بهتر است  با اتکا به داده‌های حاصل از کمپین‌های پیشین، آن بخش از مخاطبان خود که دارای ارزش طول عمر بالاتری هستند را هدف قرار داده و استراتژی خود را با توجه به پرسونای آن‌ها، تدوین کنید، زیرا تنها درصورتی که مخاطب و مشتریان خود را بشناسید می‌توانیدمحتوایی مطابق با سلیقه آن‌ها تولید کرده و میزان Engagement را بالا ببرید.

به علاوه، مدتی پس از شروع کمپین و برای بررسی میزان اثربخشی آن می‌توانید از شاخص ارزش طول عمر مشتری بهره ببرید. برای این کار می‌توانید با مقایسه‌ی میانگین هزینه جذب هر مشتری( CAC (Customer Acquisition Cost تا به این لحظه و ارزش ایجاد شده توسط هر مشتری در همان بازه زمانی(CLV)، بهینه بودن و سودآوری کمپین را رصد کرده و مسیر آتی را پیش‌بینی کنید. در صورتی که هزینه تحمیل شده بر سازمان برای اجرای کمپین و جذب مشتریان جدید، بیشتر از ارزش ایجاد شده توسط آنان باشد، منطقی است که کمپین شما توجیه اقتصادی نداشته و باید تغییراتی در آن ایجاد کنید.

2. وب‌سایت

وب‌سایت شما، یکی از مهم‌ترین دارایی‌های دیجیتال شماست. با طراحی صفحه فرود یا لندینگ پیج متناسب با کمپین بازاریابی دیجیتال خود، می‌توانید به راحتی نرخ تبدیل و Engagement rate را محاسبه کنید. پیش از طراحی لندینگ پیج متناسب با کمپین بازاریابی دیجیتال خود، باید در نظر داشته باشید که کدام کلمات کلیدی در کمپین‌های قبلی منجر به افزایش بیشتری در نرخ تبدیل شده‌اند. با آغاز کمپین، با رصد کردن روند جذب مشتری و میزان تبدیل، باید متوسط هزینه‌ی جذب هر مشتری در طراحی لندینگ پیج را با متوسط ارزش حاصل از هر مشتری در آن بازه زمانی(CLV)  مقایسه کرده و در صورت اقتصادی نبودن، تصمیمات به موقعی اتخاذ کنید.

همچنین باید تلاش کنید که مشتریان را از طریق روش‌های مختلف مانند طراحی بهینه دکمه‌های فراخوان عمل یا CTA جذاب، تولید محتوای با کیفیت و شخصی‌سازی شده متناسب با مشتریان با CLV بالاتر، افزایش سرعت بارگذاری صفحات و ارائه پیشنهادات هیجان‌انگیز و با جلب رضایت مخاطب، او را در وب‌سایت نگه داشته و نرخ تبدیل را بالا ببرید. به کارگیری روش‌هایی مانند تست A/B به شما کمک می‌کند تا جذاب‌ترین نسخه از لندینگ پیج را به عنوان نسخه اصلی طراحی خود انتخاب کنید.

3. ارسال ایمیل‌های شخصی‌سازی شده

اجرای کمپین‌های ایمیلی بدون در نظر گرفتن شخصی‌سازی محتوا و مرتبط بودن آن با پرسونای مخاطب، اثربخشی چندانی ندارد، چرا که مخاطبان آن را آزار دهنده دانسته و در بیشتر موارد پیش از بازکردن ایمیل، آن را حذف می‌کنند. ارسال ایمیل‌های شخصی‌سازی شده به گروه مورد نظر از مخاطبان هدف (مثلا بخش مشتریان با CLV بالاتر)، یکی از راهکارهای برای افزایش ارزش طول عمر مشتریان و وفاداری آنان است. به علاوه، مشتریان احساس می‌کنند به نیازها و سلیقه‌ی آنان اهمیت داده شده و تمایل بیشتری برای استفاده از خدمات یا محصولات برند شما خواهند داشت.

در حین اجرای کمپین‌های ایمیلی نیز باید همواره با مقایسه‌ی متوسط هزینه کمپین و ارزش حاصل شده از مشتریان در آن بازه، از سودآوری آن اطمینان حاصل کنیم.

4. بهبود مدیریت ارتباط با مشتری

منطقی است که مشتریان تمایل دارند از سوی برند مورد علاقه خود حمایت شوند و از مشاوره پیش از فروش و همچنین پشتیبانی پس از فروش بهره‌مند گردند. CRM یامدیریت ارتباط با مشتری، مجموع استراتژی‌ها و دستورالعمل‌هایی است که با هدف بالا بردن کیفیت تعامل با مشتری و حفظ آنان، به کار گرفته می‌شود. CRM به ما کمک می‌کند تا با مشتری در ارتباط باشیم، نیازهای او را حدس بزنیم و برای کسب رضایت و وفادارسازی او، سطح بالاتری از خدمات را ارائه کنیم.

 

به طور کلی می‌توان گفت پس از محاسبه CLV قادر خواهید بود مقدار متوسط هزینه‌ی جذب یک مشتری جدید به قیف فروش را با مقدار ارزش طول عمر مشتری مقایسه کرده و بهینه‌ترین استراتژی را (از میان جذب مشتری جدید یا حفظ مشتری فعلی) انتخاب کنید.

محاسبه ارزش طول عمر مشتری به شما کمک می‌کند تا بودجه‌ی کمپین بازاریابی دیجیتال خود را به طور بهینه و در بهترین بخش به کار برید. فراموش نکنید سرمایه گذاری برای وفادار کردن و نگهداری مشتریان فعلی شما می‌تواند به مراتب هزینه کمتری داشته و نرخ بازگشت سرمایه حاصل از اجرای کمپین بازاریابی دیجیتال خود را به میزان بیشتری افزایش دهید. به عبارتی دیگر، افزایش CLV معادل افزایش در نرخ بازگشت سرمایه (ROI) است.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با ارائه ایده‌های خلاقانه در اجرای کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ، کسب و کار شما را به سمت مسیری صحیح با هدف رشد، سودآوری و داشتن مشتریانی وفادار هدایت می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 11 شهريور 1398 ساعت: 19:31

یکی از مهم‌ترین معیارهایی که هر کسب و کار در حال رشد نباید از محاسبه آن غافل شود، ارزش طول عمر مشتری یا (Customer Lifetime Value (CLV است. با محاسبه CLV و مقایسه آن با هزینه جذب و نگهداری مشتری، کسب و کارها درمی‌یابند چه مدت زمانی طول می‌کشد تا به نقطه سر به سر و پس از آن به سودآوری دست یابند.
اگر می‌خواهید به مشتریان وفادار و سودآور دست یابید، باید با ارزش طول عمر مشتری، نحوه محاسبه و اهمیت آن آشنا باشید.

ارزش طول عمر مشتری یا (Customer Lifetime Value (CLV چیست؟

ارزش طول عمر مشتری شاخصی است که میزان ارزش کسب و کار حاصل از یک مشتری را در یک بازه زمانی مشخص، تعیین می‌کند.
کسب و کارها با محاسبه‌ی CLV می‌توانند سودآورترین بخش یا segment  از مشتریان خود را شناسایی کنند و ضمن به کارگیری استراتژی‌های مناسب، از مزایای محاسبه ارزش طول عمر مشتری بهره‌مند شوند.
همان‌گونه که در مقالات قبل در این مورد صحبت کرده‌ایم، مجموعه عوامل بسیاری بر وفادار کردن مشتریان و تکرار خرید آن‌ها اثر دارند. در نتیجه، این عوامل منجر به افزایش طول عمر مشتری و نرخ بازگشت سرمایه خواهند شد.

گام‌های محاسبه ارزش طول عمر مشتری

1. محاسبه ارزش متوسط خرید (Average Purchase Value)

این عدد از تقسیم میزان کل درآمد شرکت در بازه زمانی مشخص (مثلا یک سال) بر تعداد کل خریدها در آن بازه حاصل می‌شود.

2.محاسبه میانگین نرخ تناوب در خرید (Average Purchase Frequency Rate)

این مقدار از تقسیم تعداد خریدها در بازه زمانی مشخص بر تعداد مشتریان یکتا (غیر تکراری) که در آن بازه زمانی اقدام به خرید کرده‌اند، محاسبه می‌شود.

3. محاسبه ارزش مشتری (Customer Value)

ارزش مشتری از حاصل ضرب ارزش متوسط خرید در میانگین نرخ تناوب در خرید به دست می‌آید.

4. محاسبه میانگین طول عمر مشتری (average customer lifespan)

این عدد در حقیقت میانگین تعداد بازه‌های زمانی است که یک مشتری از محصولات یا خدمات برند شما خریداری می‌کند. این بازه زمانی بسته به نوع کسب و کار می‌تواند روز، ماه یا سال در نظر گرفته شود.

5. محاسبه CLV

در نهایت، برای محاسبه ارزش طول عمر هر مشتری، باید حاصل‌ضرب میانگین طول عمر مشتری را در ارزش مشتری به دست آورید. این عدد میزان سود مورد انتظار شما را به طور میانگین در یک بازه زمانی مشخص از یک مشتری نشان خواهد داد.

اهمیت محاسبه ارزش طول عمر مشتری

صرفه‌جویی در هزینه‌ها

از آنجایی که نگهداری مشتریان فعلی از جذب مشتریان جدید هزینه کمتری نیاز دارد، با دانستن اینکه کدام مشتریان شما ارزش بالاتری برای کسب و کار شما ایجاد می‌کنند، می‌توانید با بهره‌گیری از روش‌های مدیریت ارتباط با مشتری این دسته از مشتریان را برای خود نگه دارید.

افزایش وفاداری به برند

داشتن تعامل پایدار و هدفمند با مشتریان و به کارگیری استراتژی‌های مناسب برای تشویق آن‌ها به بازگشتن به سوی برند، به وفادار شدن آن‌ها می‌انجامد. تا زمانی که استفاده از محصولات یا خدمات شما برای مشتریان ایجاد ارزش کرده و نیازهای آنان به کمک برند شما پوشش داده شود، به برند شما وفادار خواهند ماند.

افزایش نرخ بازگشت سرمایه

منطقی است که با افزایش CLV و میزان فروش، نرخ بازگشت سرمایه نیز افزایش خواهد یافت.

استفاده بهینه از زمان

تمرکز بر وفادار کردن مشتریان فعلی و تلاش برای افزایش ارزش طول عمر آنان، به زمان کمتری در مقایسه با تولید Lead و تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل نیاز دارد.

بخش‌بندی مشتریان

محاسبه CLV سبب می‌شود بتوانید مشتریان خود را از نظر سودآوری در دراز مدت دسته‌بندی کرده و در نهایت در مورد نوع تعامل و استراتژی بازاریابی خود درباره هر گروه تصمیم‌گیری کنید.

سنجش کلی رضایت مشتری

میزان تکرار خرید مشتری و ارزش بالای طول عمر او می‌تواند دیدگاهی کلی در رابطه با رضایت او به کسب و کار بدهد. برای مثال، رخ دادن افت ناگهانی در میزان CLV یک گروه از مشتریان، در اکثر مواقع سیگنالی هشدار دهنده از وجود عواملی مثل یک اشتباه استراتژیک، افت کیفیت محصولات و نارضایتی مشتریان به حساب می‌آید.

ایجاد تعادل میان اهداف کوتاه مدت و بلند مدت

محاسبه CLV شما را قادر می‌سازد بهتر بتوانید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کسب و کار خود وزن داده و آن‌ها را اولویت بندی کنید.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با اجرای استراتژی‌های بازریابی در جهت ایجاد تعامل اثربخش با مشتریان و وفادارسازی آنان، ارزش طول عمر مشتریان شما را افزایش می‌دهد که به افزایش نرخ بازگشت سرمایه‌ وفاداری مشتریان و کسب و کار شما می‌انجامد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1398 ساعت: 16:53

بسیاری از کسب و کارها وب‌سایت تجارت الکترونیکی خود را راه‌اندازی کرده‌اند، اما در افزایش بازدید وب‌سایت و بهینه‌سازی نرخ تبدیل موفق نیستند. برای راه‌اندازی یک وب‌سایت تجارت الکترونیک موفق، باید از اشتباهات زیر پرهیز کنید.

1. نداشتن صفحه”درباره ما” مناسب

مشتریان شما مایل‌اند به طور کامل شما را بشناسند تا بتوانند بنا بر حسن سابقه‌‌تان با شما تعامل کنند. نداشتن صفحه “درباره ما” که اطلاعات دقیق و کاملی درباره شما و تجارت‌تان به مشتریان بدهد، در بازدید وب‌سایت و نرخ تبدیل شما اثری منفی دارد.

2. عدم تمرکز بر استراتژی‌های سئو

وب‌سایت شما بدون به کارگیری تکنیک‌های بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) در نتایج اولیه گوگل ظاهر نخواهد شد و در اثر دیده نشدن، مشتریان بالقوه بسیاری را از دست خواهید داد.

3. ‌‌جدی نگرفتن اهمیت بازاریابی محتوا

محتوای مفید و ارزشمند، یکی از عوامل مهمی است که توجه بازدیدکنندگان وب‌سایت را به خود جلب کرده و آن‌ها را به خرید ترغیب می‌کند. به خصوص، تولید محتوای باکیفیت، مرتبط و به‌روز در مورد وب‌سایت‌های تجارت الکترونیک از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

4.توجه نکردن به طراحی واکنش‌گرا

در سال‌های اخیر بسیاری از وب‌سایت‎‌ها به دلیل نداشتن طراحی واکنش‌گرا، جایگاه عالی خود را در نتایج جستجو از دست داده‌اند. این در حالی است که کاربران بسیاری تمایل دارند از موبایل خود وارد وب‌سایت‌های مختلف شوند. در صورت نداشتن طراحی واکنش‌گرا نسبت به سایر دستگاه‌ها مانند موبایل، تجربه کاربری خوبی خلق نخواهید کرد و مشتریان بسیاری را از دست خواهید داد.

5. سرعت بارگزاری پایین

سرعت پایین بارگذاری وب‌سایت یکی از عواملی است که سبب می‌شود مشتریان دیگر به شما مراجعه نکنند.

6. استفاده نکردن از هویت بصری یکپارچه

استفاده از المان‌های بصری یکپارچه و متناسب با برند در وب‌سایت، یکی از عوامل منعکس کننده‌ی هویت برند شماست. برای مثال، استفاده از رنگ‌ها و لوگوی برند، سبب می‌شود مشتریان به راحتی برند شما را به یاد آورده و به خاطر بسپارند.

7. عدم تمرکز محصولات

داشتن تمرکز بر گروه مشخصی از محصولات مخصوصا در ابتدای فعالیت یک وب‌سایت تجارت الکترونیکی، باعث می‌شود عملکرد وب‌سایت شما تخصصی‌تر باشد.

8. عدم توجه به نیازهای مخاطبان

اهمیت به نیازها و خواسته‌های مشتریان و برآورده کردن آن‌ها، مهم‌ترین عامل تولید Lead و وفادار کردن مشتریان یک وب‌سایت تجارت الکترونیک است. به همین منظور باید در تحقیقات بازار، پرسونای مخاطب را به درستی شناسایی کنید.

9. برگزاری مسابقات بدون استراتژی صحیح

برگزار کردن مسابقات دیجیتال یکی از راه‌های موفقیت آمیز است که به رضایت مشتریان، آگاهی از برند، افزایش بازدید وب‌سایت، افزایش نرخ تبدیل و در نهایت افزایش نرخ بازگشت سرمایه منجر می‌شود. نکته مهم این است که برگزاری این مسابقات باید هم‌راستا با استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ و کمپین بازاریابی دیجیتال برند شما باشد.

10. استفاده نکردن از اینفلوئنسر مارکتینگ

به کمک اینفلوئنسر مارکتینگ می‌توانید آگاهی از برند خود را افزایش داده و با هزینه‌ی نه چندان زیاد، ترافیک بسیاری را به سوی وب‌سایت خود هدایت کنید. نکته مهم این است که از اینفلوئنسرهای مرتبط با صنعت و دارای اعتبار نزد جامعه هدف خود استفاده کنید.

11. داشتن شبکه توزیع ضعیف و پرهزینه

شبکه توزیع قدرتمند و کارآمد، یکی از مهم‌ترین نقاط قوت یک وب‌سایت تجارت الکترونیک است. در صورتی که شبکه توزیع شما تاخیر زیادی داشته یا هزینه بالایی را به کاربران تحمیل کند، تجارت شما قادر به رقابت با کسب و کارهای مشابه نخواهد بود.

12. استفاده از روش‌های سنتی بازاریابی

عدم تطبیق با تکنولوژی روز و استفاده نکردن از روش‌های نوین بازاریابی مانند دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی درون‌گرا آسیب زیادی به کسب و کار آنلاین شما وارد خواهد کرد.

13. نداشتن توضیح مناسب برای جزییات محصول

بدون وجود اطلاعات دقیق،کامل، معتبر و به‌روزرسانی شده از محصول و همچنین عکس‌های باکیفیت واقعی، کاربران به وب‌سایت شما  اعتماد نکرده و تمایل زیادی به خریدن محولات از خود نشان نمی‌دهند.

14. انتخاب نام دامنه نامناسب

انتخاب نام پیچیده و طولانی برای دامنه سبب می‌شود کاربران به سختی آن را به یاد بسپارند. در صورتی که نام دامنه جذاب، مرتبط و به ید ماندنی باشد، مشتریان شما با احتمال بالاتری به وب‌سایت شما بازمی‌گردند.

15. ایجاد نکردن تجربه کاربری خوب

طراحی تجربه کاربری به معنای طراحی یک تجربه ایده‌آل برای کاربران، هنگام استفاده از یک محصول یا خدمت است. ایجاد تجربه کاربری خوب برای مشتریان یک وب‌سایت تجارت الکترونیک و به عبارتی دیگر، طراحی یک وب‌سایت کاربرپسند موجب جلب رضایت آنان و تمایل برای خرید مجدد خواهد شد. این در حالی است که در صورت نارضایتی و ایجاد نشدن تجربه کاربری موفق، مخاطبان تمایل کمتری برای بازگشت به وب‌سایت شما و توصیه آن به دیگران خواهند داشت.

 

برای دریافت مشاوره در زمینه‌ی تدوین استراتژی تجارت الکترونیک، انجام تحقیقات بازار، دیجیتال برندینگ و طراحی وب‌سایت تجارت الکترونیک خود به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان مراجعه کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1398 ساعت: 12:19

تجارت همراه یا تجارت موبایلی (Mobile Commerce) در واقع نوعی از تجارت الکترونیک یا e-commerce است که در بستر تلفن‌های همراه صورت می‌گیرد. استفاده از تلفن‌های همراه هوشمند بسیار افزایش یافته و همه روزه افراد بسیاری مایلند تراکنش‌های مالی و خرید خود را به صورت آنلاین و از طریق موبایل خود انجام ‌دهند زیرا موبایل همیشه در دسترس است و بدون ایجاد محدودیت مکانی و زمانی، باعث سرعت بخشیدن و تسهیل کارهای روزانه و حتی برطرف کردن نیازهای غیرمنتظره در افراد می‌شود.
کسب و کارها و برندها باید از این بستر دیجیتال مانند یک فرصت طلایی برای رشد کسب و کار و تحقق اهدافی مانند افزایش نرخ تبدیل، افزایش فروش و در نهایت وفادار کردن مشتریان خود استفاده کنند. در ادامه این بلاگ قصد داریم شما را با 6 راه افزایش وفاداری به برند از طریق تجارت موبایلی (M-Commerce) آشنا سازیم.

1. تجربه‌ای ساده و راحت برای مشتریان فراهم کنید.

کار کردن با تلفن‌های همراه همیشه در ذهن افراد، سرعت و سادگی در انجام کارها را تداعی می‌کند.
مشتریان شما نیز انتظار دارند به کمک موبایل خود بتوانند راحت‌تر و ساده‌تر از دیگر روش‌ها، با برند مورد علاقه خود در تعامل باشند یا محصول یا خدمت مورد نظر خود را به صورت آنلاین خریداری و دریافت کنند. بنابراین اگر بتوانید یک تجربه کاربری رضایت بخش را برای مشتریان خود فراهم کنید، آن‌ها تمایل کمتری به استفاده از دیگر اپلیکیشن‌ها و برندهای رقیب از خود نشان می‌دهند و شانس این را دارید که این افراد را به مشتری وفادار خود تبدیل کنید.

2. مشتریان باید به سرعت ارزش واقعی برند شما را دریابند.

اگر مشتری به سرعت سیگنالی از سمت برند شما برای وفاداری دریافت نکند، دیگر به شما وفادار نخواهد شد و به سراغ رقبا خواهد رفت. بنابراین تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های وفاداری مشتری بسیار ضروری است. همچنین نباید مشتری را منتظر نگه دارید، بلکه از همان ابتدا برنامه‌های کلی خود را در رابطه با مشتریان وفادار به آن‌ها اعلام کرده و مزایای وفاداری به برند را به طور کامل و واضح برای‌شان شرح دهید، در غیر این‌صورت داشتن کارت وفاداری به تنهایی برای مشتریان، تاثیر و مفهومی نخواهد داشت.

3. تجارت موبایلی یک انتخاب نیست، یک باید است!

امروزه m-Commerce برای وفادار کردن مشتریان یک برند، ضروری است. تحقیقات نشان می‌دهند بسیاری از افراد حتی در اولین تجربه خود در استفاده از محصولات یا خدمات یک برند، از موبایل‌های خود جهت رزرو یا خریداری محصولات و خدمات استفاده کرده‌اند.
در حقیقت، صرف داشتن اپلیکیشن موبایل کافی نیست. بلکه کل مراحل سفر مشتری باید به صورت یکپارچه مدیریت شود تا بتوانید با استفاده از بستر موبایل، تجربه مشتری از تعامل با برندتان را بهبود دهید. برای این کار باید از روش‌های متفاوتی مانند در نظر گرفتن امتیازات، تخفیفات ویژه و برگزاری قرعه‌کشی‌ها مخصوص کاربران اپلیکیشن‌های موبایل در نظر بگیرید.

4. از کلان داده‌ها برای درگیرکردن احساسات مشتری و تعامل بیشتر استفاده کنید.

استفاده از کلان‌داده‌ها به صورت هدفمند بسیار ارزشمند است. برای مثال از این اطلاعات می‌توان برای تولید محتوای شخصی‌سازی شده استفاده کرد، چرا که ارسال پیام‌های عمومی و اتوماتیک که با پرسونای مخاطب و هویت برند متناقض است، اثربخش نخواهد بود.
همچنین، داشتن دیتابیس قوی دلیلی کافی برای داشتن مشتریان وفادار نیست. آنچه به وفاداری مشتریان کمک می‌کند، مواجه کردن آنان با تجربه‌ی استفاده از محصولات یا خدمات برندیست که به مشتریان خود اهمیت می‌دهد و به صورت مستمر آن‌ها را به مشارکت و تعامل دعوت می‌کند.
برای مثال یک رستوران می‌تواند تخفیفات وفاداری خود را به گروه‌های متفاوت مشتریان خود مانند خانواده‌ها، دانشجویان، دانش‌آموزان و … با درصد‌های مختلف اختصاص دهد. همچنین این تخفیفات می‌تواند به صورت پله‌ای بسته به میزان سفارش آنلاین آن‌ها از اپلیکیشن موبایل به آنان ارائه شود. به این صورت این رستوران توانسته با اهرم کردن کلان داده‌‌ها، به صورت شخصی‌تر با مشتریان ارتباط برقرار کند.

5. داستان برند خود را از طریق موبایل به گوش مخاطبان برسانید.

درگیر کردن احساسات مخاطب و ارائه‌ی آنچه آن‌ها دوستش دارند، یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد وفاداری به برند است.
داستان برند، منعکس کننده‌ی تاریخچه، اهداف، ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های آن کسب و کار است. داستان هر برند باید با مخاطبان متناسب باشد تا بتواند احساسات آنان را برانگیزد. تجارت موبایلی یا m-commerce باید در راستای رساندن داستان برند به گوش مخاطبان گام بردارد. به عبارتی دیگر، مشتریان باید از طریق موبایل خود، با داستان برند شما آشنا شوند. برای مثال، اگر ارائه خدمات باکیفیت با یهترین قیمت، یکی از ارزش‌های سازمان شماست اما در خدمات تجارت موبایلی خود تجربه‌ای محدود، بالاتر از قیمت و با خدمات ناقص ارائه کنید، با احتمال بالا مشتریان خود را از دست خواهید داد.

6. با مخاطبان خود تعامل برقرار کنید.

مشتریان نیاز دارند تا سفر شخصی خود را با برند شما تجربه کنند. برندها باید به صورت فعال با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و به آن‌ها فقط به دید یک مشتری نگاه نکنند. یک برند موفق به سوالات مشتریان خود پاسخ می‌دهد، به بازخوردهای آنان توجه کرده و حتی در شبکه‌های اجتماعی با آن‌ها تعامل برقرار می‌کند تا تجربه‌ای کامل و موفق را برای‌شان رقم زده و آن‌ها را به برند خود وفادار سازند.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با تدوین استراتژی دیجیتال برندینگ و همچنین ارائه مشاوره در زمینه‌ی تجارت موبایلی، کسب و کار شما را در رساندن صدای برندتان به گوش مخاطبان‌ و همچنین وفادارسازی آن‌ها نسبت به برند یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 116 تاريخ : چهارشنبه 30 مرداد 1398 ساعت: 17:01

حتما به عنوان صاحب یک کسب و کار یا مدیر برندینگ هنگام اجرای یک کمپین تبلیغاتی، سوالاتی ذهن شما را درگیر کرده و برای‌تان پیش آمده که بخواهید شبهات را برطرف کنید، مطمئن شوید هیچ موردی از قلم نیفتاده، تا به این لحظه چه میزان از اهداف‌تان محقق شده و آیا در مسیر درستی قرار گرفته‌اید؟

برای یافتن پاسخ این سوالات و اطمینان از دست‌یابی به موفقیت در تبلیغات، لازم است این 10 نکته را به عنوان شاخص ارزیابی کیفیت تبلیغات خود در نظر داشته باشید.

1.ایجاد و نشان دادن تمایز

تمام برندهای موفق، یک مزیت رقابتی یا ویژگی بارز دارند که آن برند را از رقبا متمایز و متفاوت می‌کند. یک تبلیغ خوب باید این خصوصیت متمایز را در ذهن مخاطبان برجسته کرده و آن را تثبیت کند.

2. تمرکز  

داشتن یک هدف واحد و متمرکز در اجرای کمپین‌های تبلیغاتی بسیار ضروری است. برای رسیدن به این هدف، باید استراتژی تبلیغات و پیام آن نیز با رسانه‌ها و ایده‌هایی که برای ایجاد تعامل با مخاطبان انتخاب می‌شود، هم‌راستا باشند و بر یک هدف مشخص متمرکز شوند.

3. جلوگیری از پیچیدگی پیام

ارتباطات در صنعت تبلیغات، در واقع آن چیزی است که شنیده می‌شود نه آنچه گفته می‌شود! برای درک بهتر این جمله، بهتر است مثالی بزنیم. بسیاری از صاحبان کسب و کار قصد دارند در یک تبلیغ چندین نکته را بگنجانند و پیام‌های زیادی را به گوش مخاطب برسانند، اما آنچه مخاطب می‌شنود، چندین پیام به هم ریخته است که در نهایت در ذهنش تثبیت نشده و آن تبلیغ اثربخشی خود را از دست می‌دهد. بنابراین همواره باید پیام اصلی خود را فریاد بزنید. اگر نمی‌توانید یک پیام واحد را بدون هرگونه پیچیدگی به مخاطب انتقال دهید، بنابراین ایده‌ی تبلیغاتی شما بسیار پیچیده بوده و مخاطب را سردرگم خواهد کرد.

4. ارائه ایده جذاب

داشتن ایده‌های جذاب تبلیغاتی نه تنها موفقیت شما را تا حد زیادی تضمین می‌کند، بلکه به ثبات رویه شما کمک می‌کند. چرا که رفته رفته وادار می‌شوید تفکرات استراتژیک و دیگر فعالیت‌های خود مانند استراتژی‌های برندینگ و بازاریابی، توسعه برند، تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ در زمینه‌های مختلفی مانند بازاریابی شبکه‌های اجتماعی،برنامه‌ریزی یا خرید رسانه، طراحی وب‌سایت، بهینه‌سازی موتورهای جستجو و … را با این ایده‌ی بزرگ همسو کنید. در نتیجه مخاطبان شما ساده‌تر با این ایده‌ی خلاقانه ارتباط برقرار می‌کنند.

5. ایجاد تعامل

مخاطبان شما روزانه در معرض آگهی‌های تبلیغاتی بسیاری قرار می‌گیرند. در مرحله اول مهم این است که کدام تبلیغ توجه آن‌ها را بیشتر به خود جلب می‌کند، زیرا در غیر این صورت حتی نام برند شما را به خاطر نخواهند آورد! در مرحله بعدی، یک آگهی تبلیغاتی باید به گونه‌ای طراحی شود که مخاطب را به تعامل واداشته و به انجام عمل مورد نظر شما ترغیب کند. توضیح این موضوع در مورد تبلیغات دیجیتال واضح‌تر است. به عنوان مثال، یک آگهی تبلیغاتی موفق در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند توجه مخاطبان بسیاری را جلب کرده و آن‌ها را به نوشتن نظرات، بازنشر مطالب، شرکت در مسابقات دیجیتال و تعامل با دیگر مشتریان ترغیب کند. یا یک لندینگ پیج با CTA جذاب در هدایت کاربران به سمت انجام عمل مورد نظر شما تاثیر بسیاری دارد.

6. جنبه‌های بصری قوی و جذاب

توجه مغز انسان ناخوداگاه به سمت عکس‌ها، ویدیو‌ها، رنگ‌ها و به طور کلی ویژگی‌های بصری یک تبلیغ جلب می‌شود. بنابراین نباید از اهمیت طراحی بهینه‌ی ویژگی‌های بصری یک آگهی تبلیغاتی غافل شوید تا بتوانید از این طریق نام برند خود را در ذهن مخاطبان ثثبیت کنید و نرخ تبدیل را افزایش دهید. فراموش نکنید این ویژگی‌ها باید منعکس کننده‌ی ویژگی‌های بصری برند بوده و با هویت آن هم‌راستا باشند.

7. تمرکز بر ارائه راه حل به مشتریان

به فکر فروش راه حل باشید، نه محصول! یکی از دلایل اصلی که مشتریان حاضر به استفاده از خدمات یا محصولات برند شما هستند، این است که نیاز، چالش یا مشکل خود را از این طریق حل کنند. بنابراین هدف یک تبلیغ خوب نباید بر محصول متمرکز شود، بلکه باید به مخاطب نشان دهد برند شما به فکر ارائه راه حل برای مشکلات آن‌هاست و به خواسته‌های مشتریان خود اهمیت بسیاری می‌دهد.

8. خلق ایده‌های مرتبط با مشتریان

یک برند باید بداند کدام ایده را به کدام مشتریان ارائه می‌کند. شناخت صحیح از پرسونای مخاطب به شما کمک می‌کند تا همواره در راستای نیازها و سلایق مشتریان گام بردارید و محصولات، خدمات و ایده‌های خلاقانه و در عین حال مرتبط را با هر پرسونا ارائه دهید.

9. تغییر دیدگاه مشتری

یکی از اهداف برگذاری کمپین‌های تبلیغاتی، جهت دادن به دیدگاه مشتریان نسبت به هویت برند شماست. ممکن است گاهی این دیدگاه حقیقت نداشته باشد، اما لازم است بدانید در بسیاری از موارد مخاطبان شما بر اساس همین دیدگاه و ادراک خود از برند، تصمیم می‌گیرند که با آن تعامل کنند و حتی به مشتری وفادار شما تبدیل شوند. بنابراین جهت دادن صحیح به این بینش و قرار دادن مخاطبان در وضعیتی که احساس کنند تنها چاره‌ی مشکل‌شان نزد برند شماست، کاری بسیار مهم است.

10. بازگویی داستان برند

از داستان برند خود صحبت کنید. پشت سر نام هر برند، داستانی نهفته که منعکس کننده‌ی تاریخچه، ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های آن کسب و کار است. داستان هر برند باید با مخاطبان متناسب بوده و به‌گونه‌ای متفاوت از متون تبلیغاتی، احساسات آنان را درگیر کند. یک داستان برند خلاقانه و واقعی، به سرعت اعتماد مخاطبان را جلب کرده و پتانسیل بالایی برای وایرال شدن دارد.

برای اجرای کمپین‌های خلاقانه بازاریابی دیجیتال با یک استراتژی قدرتمند، در مسیری مطمئن و متناسب با کسب و کار خود، با آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان همراه باشید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 30 مرداد 1398 ساعت: 13:42

ممکن است عبارت “تفکر استراتژیک” به اندازه‌ی عباراتی مانند برنامه‌ریزی استراتژیک، تدوین استراتژی، راهکارهای استراتژیک و … به گوش نخورد. معمولاً بسیاری افراد به‌خصوص مدیران و صاحبان کسب و کار، بر این باورند که با تفکر استراتژیک آشنا هستند و همواره از این روش استفاده می‌کنند. اما حقیقت ماجرا این‌طور نیست! به زبان ساده، تفکر استراتژیک، شیوه‌ای بهتر و منسجم‌تر را در مورد نحوه‌ی فکر کردن به ما می‌آموزد.
این مطلب نه تنها برای مدیران و صاحبان کسب و کار، بلکه برای تمام افرادی که مایلند چارچوبی اصولی را در مورد نحوه نگرش خود به مسائل و دنیای پیرامون بیاموزند تا بتوانند با وجود تمام محدودیت‌ها، در بهینه‌ترین حالت مسائل را مدیریت کنند، مناسب است.
یک متفکر استراتژیک، سوالات را از پیش حدس می‌زند و گزینه‌های مختلفی را به عنوان راه حل موضوعات در نظر می‌گیرد. اگرچه تفکر استراتژیک ممکن است کمی زمان‌بر باشد و از چابکی سازمان بکاهد، اما یک مدیر خوب باید بتواند میان تصمیمات لحظه‌ای و تفکرات استراتژیک تعادل برقرار کند. در ادامه به معرفی ۷ عنصر تفکر استراتژیک موفق خواهیم پرداخت.

1. تعیین چشم‌انداز

اگر ندانید قرار است دقیقا به کجا برسید، هرگز موفق نخواهید شد. اولین گام در تفکر استراتژیک، تعیین دورنمایی از مسیر، همراه با اهداف تعریف شده است. این چشم‌اندازباید به گونه‌ای باشد که به شما برای ادامه دادن مسیر انگیزه دهد و اندکی شما را هنگام خارج شدن از مسیر، نگران کند. تعیین چشم انداز مانند چالشی است که شما را به تفکر درازمدت و پیش‌بینی موقعیت شما در آینده وا‌می‌دارد.

2. تمرکز

در این‌ مرحله لازم است منابع محدود خود را با اهداف استراتژیکی که از پیش تعیین کرده‌اید، هم‌راستا کنید. این عوامل محدود کننده می‌توانند محدودیت‌های زمانی، اقتصادی، روابط بیرون سازمانی، محیط صنعت، رقبا و … باشند. از طرفی همواره گزینه‌های متعددی به عنوان راهکار پیش رو دارید. اما بهترین استراتژی در این مرحله تمرکز است تا انتخاب‌ها را محدود کرده و بتوانید منابع خود را به بهترین شکل به راهکارهایی که با محدودیت‌ها متناسب اند، اختصاص دهید. انتخاب این استراتژی سبب افزایشنرخ بازگشت سرمایه (ROI)، افزایش راندمان منابع انسانی، افزایش شهرت و آگاهی از برند و ایجاد مزیت رقابتی متمایز خواهد شد.

3. فرصت

فرصت‌ها در واقع همان اتفاقات یا تعییراتی هستند که پتانسیل رشد، توسعه کسب و کار و ورود به بخش‌های جدیدی از بازار را برای شما فراهم می‌کنند. این فرصت‌ها می‌توانند در اثر عواملی مانند رفتار کاربران، تغییرات تکنولوژی و ترند بازار و عملکرد رقبای شما پدید آیند. به کمک تفکر استراتژیک می‌توان با ارزیابی وضعیت کنونی بازار، فرصت‌های موجود و پیش‌رو را شناسایی کرده و از این شرایط به سود کسب و کار خود استفاده کنید.

4. سرعت عمل

داشتن سرعت عمل و شناسایی فرصت‌ها در زمان و مکان صحیح، بسیار مهم است. چرا که در غیراین‌صورت رقبا زودتر دست به کار شده و از فرصت‌های موجود به نفع خود استفاده می‌کنند. کسب و کاری برنده است که پیشتاز باشد و بتواند به سرعت از قابلیت‌ها و توانایی‌های خود در راستای بهره‌گیری از این فرصت‌ها استفاده کند.

5. پیشرفت‌های غیر منتظره اولیه

یک استراتژی هوشمندانه و موفق، از همان ابتدا تغییراتی در جایگاه کسب و کار در بازار رقابتی پدید می‌آورد. بسیاری از افراد ممکن است به این پیشرفت‌ها و موفقیت‌های کوچک اولیه توجه نکنند، غافل از اینکه این دستاوردها از همان ابتدا به ما نشان می‌دهند که آیا به درستی در مسیر پیشرفت و رسیدن به اهدافمان قرار گرفته‌ایم؟

6. شناسایی و استفاده از اهرم‌های رشد

نکته مهم اینجاست که می‌توانید از این دستاوردهای اولیه مانند اهرم رشد یا نقاط راهنما استفاده کرده و با قدرت پنهان کسب و کار خود را برای دستیابی به اهداف خود در بازار مواجه شوید. به طوری که بتوانید با صرف منابع کمتر، بیشترین نرخ بازگشت سرمایه را از آن خود کنید. این استراتژی هوشمندانه می‌تواند به گونه‌ای تدوین شود که در تمام مراحل سفر مشتری، از آگاهی برند تا وفاداری، همواره او را برای ورود به مرحله بعدی هدایت و تشویق کند.

7. ورود به دروازه موفقیت

مشاهده‌ی تغییرات در جایگاه برند، هم‌راستا با چشم‌انداز شما یا رشد مزیت رقابتی، دورنمایی از مسیر درست آینده‌ی کسب و کار را به شما نشان می‌دهد که از طریق آن می‌توانید در زمینه‌های بسیاری مانند تعامل کارآمد با مشتریان، بهینه‌سازی استراتژی برندینگ، ایجاد ارزش و سودآوری پیشرو باشید. یک استراتژی موفق در نهایت باید به افزایش قدرت برند و افزایش سودآوری آن منجر شود. این قدرت می‌تواند در اثر مواردی مانند جذب مخاطبان بسیار، افزایش سهم بازار، پیشی گرفتن از رقبا، دارا بودن فرهنگ سازمانی مناسب، استفاده از بهینه‌ترین کانال‌های تبلیعاتی و … به دست آید.

هدف این است که دستاوردهای اولیه را در راستای چشم‌انداز و اهداف کسب و کار به موفقیت‌های بزرگتر و پابدارتر تبدیل کنید تا همیشه در مسیر رشد باقی بمانید.

تفکر استراتژیک می‌تواند به مدیران و صاحبان کسب و کار در تدوین اهداف بلند مدت و همچنین مدیریت ریسک کمک کند و بتوانند با وجود منابع محدود، در بهینه‌ترین حالت مسائل را مدیریت کنند. اگر در زمینه‌ی تدوین استراتژی دیجیتال برندینگ و دیجیتال مارکتینگ نیاز به یک تیم مشاوره حرفه‌ای دارید، این کار را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون‌سپاری کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1398 ساعت: 14:19

کسب و کارهای دیجیتال برای ماندن در مسیر و رشد خود در فضای پر رقیب بازار، همواره باید پویا باشند و خود را با روند رو‌به‌رشد صنعت همگام کنند. یکی از استراتژی‌های لازم در این راستا، تولید محتوای باکیفیت و بازاریابی محتوا است. در عین حال، بهینه‌سازی موتورهای جستجو یا سئو و رعایت قوانین آن برای صاحبان وب‌سایت الزامی است، چرا که این محتوا در نهایت باید توسط کاربران دیده شود. در حقیقت باکیفیت‌ترین محتوا، اگر در نتایج اولیه‌ی جستجوی گوگل مشاهده نشود، در عمل توسط مخاطبان دیده نشده و کسب و کار را به اهداف خود نمی‌رساند.
لینک‌سازی یا لینک بیلدینگ، یکی از کارهای مهمی است که برای بهینه‌سازی موتورهای جستجو یا سئو، در دو نوع لینک بیلدینگ داخلی و خارجی انجام می‌شود.پیش از این در مقاله انواع لینک بیلدینگ، در مورد لینک بیلدینگ خارجی یا روش‌های دریافت بک‌لینک صحبت کرده‌ایم. این نوع لینک‌ها از نظر گوگل لینک‌های طبیعی محسوب شده و با ارزش هستند.
می‌توان گفت تولید محتوای با کیفیت، با ارزش و مفید، یکی از مهم‌ترین و منطقی‌ترین دلایلی است که وب‌سایت‌های دیگر را به لینک دادن به وب‌سایت شما ترغیب می‌کند. در حالی که تولید محتوای ارزشمند و ترغیب کننده کار ساده‌ای نیست، در این مقاله قصد داریم به 8 نکته در این زمینه اشاره کنیم تا بتوانید پتانسیل محتوای خود را برای دریافت لینک طبیعی بالا ببرید.

1. تولید محتوای همیشه سبز

یکی از موفق‌ترین استراتژی‌های بازاریابی محتوا، تولید محتوای همیشه سبز یا Evergreen Content است. این نوع محتوا، برخلاف انواع دیگری از محتوا مانند اخبار روز، با گذشت زمان اعتبار خود را از دست نداده و تا مدت‌های بسیاری می‌توانند مرجع و منبع مفیدی برای افراد باشند. چگونه‌ها، مقالات آموزشی، راهنماها، تاریخچه‌ها، انواع داستان از جمله داستان برند، لیست‌ها و تاپ لیست‌ها، واژه‌نامه و اصطلاحات پرکاربرد و مطالعات موردی، نمونه‌هایی از محتوای همیشه سبز هستند.

2. استفاده از ویدیوها، تصاویر و اینفوگرافی

طبق تحقیقات انجام شده، مغز انسان محتوای بصری را تا چندهزار برابر سریع‌تر از محتوای متنی پردازش می‌کند. بنابراین استفاده از این نوع محتوا مخاطب بسیاری را به خود جلب کرده و میزان انگیجمنت را افزایش می‌دهد. همچنین طبق آمار موجود، مقالاتی که در آن‌ها از ویدیو، عکس و اینفوگرافی مرتبط، غیر تکراری و مفید استفاده شده است، به مراتب بیشتر لینک دریافت کرده‌اند.

3. استفاده از نتایج تحقیقات و داده‌های اصلی

برای نوشتن یک مقاله خوب، منابع مختلفی در دسترس است. طبق تحقیقات به عمل آمده، مقالاتی که اطلاعات آن‌ها بر اساس آمار و حقایق علمی، مستندات موجود و نتایج به دست آمده از تحقیقات تنظیم می‌شوند و منابع معتبری دارند، پتانسیل بالاتری برای دریافت بک‌لینک از وب‌سایت‌های معتبر خواهند داشت.

4. اضافه کردن نظرات متخصصان

اضافه کردن نظرات متخصصان صنعت و اینفلوئنسرها و نقل قول از منابع بسیار معتبر به مقالات، همانند استفاده از آمارهای معتبر و نتایج تحقیقات، بر اعتبار محتوا می‌افزاید. بنابراین محتوای شما از دید صاحبان دیگر وب‌سایت‌ها ارزش بیشتری برای لینک دادن پیدا می‌کند  و شانس دریافت بک لینک‌های معتبر افزایش می‌یابد.

5. مطالعات موردی

یکی دیگر از راه‌های موثر در دریافت بک لینک، نشر مطالعات موردی و همچنین نمونه کارهای موفق و تجربیات سازمان خود در زمینه‌های مرتبط است. برای مثال، اگر محصول یا خدمت شما به حل مشکلات یا موفقیت افراد یا سازمانی دیگر کمک کرده یا یک فرضیه موجود در صنعت خود را به صورت عملی به اثبات رسانده‌اید، می‌توانید آن را در قالب مقالاتی منسجم در وب‌سایت ذکر کنید. استفاده از این استراتژی علاوه بر جلب اعتماد مخاطب، سیگنال مثبتی برای لینک بیلدینگ خارجی محسوب می‌شود.

6. تولید محتوای آموزشی با جزییات بسیار

اگرچه محتوای آموزشی و راهنماهای گام به گام، زیرمجموعه‌ی محتوای همیشه سبز هستند، اما به دلیل اهمیت آن، در موردی جداگانه به آن اشاره می‌کنیم. طبق تحقیقات معتبر انجام شده، مقالات طولانی و دارای بیش از 2500 کلمه، لینک بیشتری دریافت کرده‌اند. علت طولانی بودن این مقالات، اشاره به جزییات در رابطه با یک موضوع، آموزش گام به گام، کیفیت بالا و جامع و کامل بودن آن مطلب است.

7. تولید پادکست

در سال‌های اخیر پادکست‌ها مورد توجه افراد و همچنین موتورهای جستجو قرار گرفته‌اند. تولید و نشر پادکست‌های مفید و باکیفیت، علاوه بر داشتن نقش مثبت در سئو، می‌توانند در دریافت لینک از منابع معتبر موثر باشند. برای مثال، اگر پادکست تولید شده، شامل مصاحبه با فردی متخصص یا سرشناس باشد، قطعاً از وب‌سایت آن شخص و دیگر منابع مرتبط با آن حوزه، لینک دریافت خواهید کرد.

اگر در کسب و کار دیجیتال خود نیاز به تولید محتوای باکیفیت دارید، این کار را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون‌سپاری کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت: 17:43